فهیم: «مجنون» فیلمی سخت و موفق برای کارگردان فیلم اولی است
تاریخ انتشار: ۲۰ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۷۱۳۷۵۷
به گزارش خبرنگار هنر خبرگزاری فارس، فیلم سینمایی «مجنون» اولین ساخته بلند مهدی شامحمدی است که بخشی از حماسه آفرینی شهیدان مهدی و مجید زینالدین در جزیره مجنون و عملیات بزرگ خیبر را به تصویر میکشد. سجاد بابایی، بهزاد خلج، شبنم قربانی، حسام منظور، محمد رشنو، سید مهدی حسینی، افشین حسنلو و محمدرسول صفری در «مجنون» به ایفای نقش پرداختند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
محمدتقی فهیم منتقد سینما و تلویزیون، معتقد است که «مجنون از جمله فیلمهایی است که برای کارگردان اول کار سختی بوده، چرا که عینی کردن قهرمان، کار بسیار دشواری است. زمانی که فیلمی ساخته میشود و دشمنی در رو به رو نیست و فیلمساز قرار است در جبهه خودی کار کند سختی کارش دو برابر خواهد شد.»
در «مجنون» شکست به پیروزی تبدیل میشود
فهیم در همین باره افزوده است که «در سالهای اخیر اغلب فیلمها به سمت شکست رفتهاند و به ناکامی در دفاع مقدس میپردازند. به خصوص در بسیاری از فیلمها به فرار پرداخته شده است. یعنی در دو سه فصل نشان میدهند مردم در حال فرار هستند و بعد به سمت مسائل دیگری میرود. اما در فیلم «مجنون» فیلم به سمتی میرود که در آن شکست به پیروزی تبدیل میشود. یعنی شهید زینالدین در یک شرایط بسیار بحرانی از یک شکست، پیروزی میسازد. به نظر میرسد فیلمساز از عهده آن برآمده است.»
این منتقد سینما با بیان این که فیلم سینمایی «مجنون» یک شروع و یک پایان خوب دارد گفت: «فیلم سینمایی «مجنون» یک شروع و یک پایان خوب دارد؛ اما یک میانه اضافه دارد. به نظر من 10-15 دقیقه در میانه فیلم از ریتم میافتد و عملا کارگردان از عهده کار برنیامده است و در تدوین مجدد میتواند این بخش را بهبود بخشید.»
مردم قهرمان را نمیپسندند!
فهیم در انتقاد از نحوه قهرمان پروری نیز میگوید: «در این فیلم نیز همچنان در بخش شخصیت پردازی دچار یک زمین گیری هستیم و به شکل خوبی به قهرمان توجه نشده و نتوانسته به مولفههایی برسد که در آن قهرمانش را مردم بپسندند و تاثیر لازم را بر روی مخاطب بگذارد.»
رامتین شهبازی نیز در با اشاره به این که «مجنون» با وجود برخی ضعفها فیلم خوبی است، معتقد است «در زمینه قهرمان پردازی همیشه درگیر این مساله هستیم که چگونه شخصیت پردازی و قهرمان پردازی کنیم. نخستین ایدهای که به ذهن میرسد این است که ببینیم رابطه خانوادگیاش چگونه بوده و چه رابطهای با همسر و فرزند داشته است.»
او در خصوص شخصیت شهید زینالدین نیز میگوید: «قصه مجنون قصه خوبی است تا جایی که شهید زینالدین دست به تاکتیکهای جنگی میزند و تلاش میکند چگونه برنامه بچیند برای این که عملیات شکست خوردهای را احیا کند. اینجاست که تصمیم و کنشهایی که قهرمان با آن مواجه است و انتخاب مسیری که در مقابلش قرار دارد او را برای مخاطب قهرمان میکند. شخصیت شهید زینالدین در اینجاست که تبلور پیدا میکند. به همین دلیل آن بخش خانوادگی به یک بخش زیادی تبدیل میشود.»
فیلم در پرداخت و فرم بصری دو پاره میشود
شهبازی همچنین بیان کرد: «اینکه قهرمان به خانوادهاش عشق میورزد در حقیقت به یک عامل زیادی تبدیل میشود و حتی فیلم را در پرداخت و فرم بصری دو پاره میکند. اما از جایی که وارد فضای جنگ و نبرد میشود شامحمدی از تجربه مستندسازیاش که مستندهای خوبی نیز در سوریه ساخته است، بهره میگیرد.»
رامتین شهبازی با اشاره به حضور مجید انتظامی در این فیلم سینمایی به عنوان آهنگساز گفت: «از نکات بارز این فیلم حضور استاد مجید انتظامی به عنوان آهنگساز است که بعد از سالها آهنگسازی یک فیلم را بر عهده گرفته است. موسیقی از فیلم بیرون نزده و همراه فیلم شده است.»
پایان پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: مجنون شهید زین الدین فیلم سینمایی تبدیل می شود
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۷۱۳۷۵۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مجنون گیلانی که دهها سال آوارهی دریا بود/ عشق لیلا با «کاجامه خوس» چه کرد؟
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، عبدالله یک جوان عادی گیلک بود که در سال ۱۳۲۸ لیلا همسر عزیزش را در از دست داد. از آن پس اما او دیگر عادی نبود و هرگز هم آن آدم سابق نشد. به قایقی کوچک نشست، سر به دریا گذاشت، و در اتاقک محقر روی قایقش به زندگی ادامه داد. با ادامه پیدا کردن این وضعیت کمکم در میان محلیها به «کاجامه خوس» معروف شد یعنی فردی که در کجامه [اتاقک کوچکی که در قایقش ساخته بود] میخوابد و شد قهرمان بسیاری از شعرهای گیلکی عاشقانه. در اردیبهشت ۱۳۵۳ گروهی از صیادان محلی کاجامه خوس را پس از مدتها بیخبری در قایق فرسودهاش دیدند. این ماجرا اینقدر عجیب بود که بلافاصله گزارشش در روزنامهی اطلاعات (۲ اردیبهشت ۵۳) به این شرح منتشر شد:
«کاجامه خوس» پیر افسانهای گیلان که زندگی حیرتانگیز او در اشعار محلی گیلک و فولکلور این قسمت از کشور ما اثر فراوان داشته زنده است!
دیروز [چهارشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۵۳] جمعی از صیادان محلی، پس از سالها بیخبری از این مرد افسانهای، بار دیگر او را در قایق کهنه و فرسودهاش که از ۲۵ سال پیش تنها خانهی اوست، یافتند.
خبر زنده بودن «کاجامه خوس» بهسرعت در گیلان دهان به دهان گشت و یک بار دیگر جمعی از شعرا و محققین فولکلور گیلان به سراغ او رفتند تا مردی را که یک ربع قرن، به امید دیدار «لیلا» همسر از دسترفتهاش، در دریا سرگردان است، از نزدیک ببینید.
پیر کاجامه خوس در سراسر جهان تنها کسی است که چنین زندگی حیرتآوری دارد: او ۲۵ سال تمام است ک در اتاقکی در گوشهی قایق فرسوده خود، یکه و تنها در دریا زندگی میکند. در تمام این مدت یک بار پایش را به میان مردم نگذاشته، نه نام خود را به یاد میآورد و نه از گذشت روزگار خبری دارد.
آنها که از گذشته «کاجامه خوس» خبر دارند میگویند:
سرنوشت او این است که یکه و تنها در دریا بمیرد و قصهای به قصههای شورانگیز دلدادگی زمان ما افزوده شود.
او ۲۵ سال پیش لیلا (همسر زیبایش) را در دریا از دست داد و با مرگ همسرش زادگاه خود خشکبیجار را ترک گفت... دو اسلحهی روسی به مبلغ هفت قران از دو ملوان روسی که آن روزگار در کشتیهای تجارتی کار میکردند خرید و با قایق ماهیگیری خود، زندگی در دریا و مردابهای دوردست و خالی از سکنه را آغاز کرد...
حالا پس از سالها او در ساحل مرداب نیلیرنگ بندر پهلوی جایی که جز صدای مرغان وحشی و نجوای باد در دل برگهای درختان صدایی نیست، اقامت گزیده است...
خبرنگاران ما در رشت و بندر پهلوی که دیروز [چهارشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۵۳] ساعتی را با «کاجامه خوس» گذراندهاند، مینویسند: با گذشت هر بهار یک خط به بدنهی قایق خود و یک خط به درخت قطوری که با آن الفتی دیرینه دارد، میکشد تا به حال ۲۵ خط به نشانهی ۲۵ سال سرگردانی در دریا به تنهی درخت و قایق او کشیده شده است... خوراک او ماهی و مرغان دریایی است... شبهای جمعه، چند فانوس در اتاقک داخل قایق خود برمیافروزد و چشم به راه لیلا میماند. تا سپیدهدم در خیال، با همسر از دسترفتهاش گفتوگوها دارد...
مردم میگویند: نام اصلی کاجامه خوس عبدالله است... و دهها شعر محلی و ترانههای فولکلوریک و بومی که با زندگی گیلانیها عجین شده، یادآور خاطرات اوست.
ترجمهی یکی از این اشعار چنین است:
عبدو، بیا که دیگر کلبهی تو سوخت...
و تنها پاروهای نیمسوختهات به جا مانده...
بیا عبدو، ای پیر دریا که قایق خانهی توست
بیا که فانوس است هم خاموش است
مبادا... که اسیر توفان شده باشی
باد میوزد...
موجها را میلرزاند...
و عبدو سرگردان در دریاست...
۲۵۹
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1899058